14 قدم برای هدف گذاری به روش برایان تریسی
Fourteen step Goal Setting guide by Brian Tracy

این مقاله ترجمه کتاب الکترونیک Fourteen Step Goal Setting Guide از برایان تریسی است. کتابی که با روش حرفه ای هدفگذاری به شما کمک میکند هر آن چیزی که در زندگی میخواهید را بسیار سریعتر از آنچه فکر میکردید زمان میبرد، بدست بیاورید. بعد از مطالعه این مقاله پیشنهاد میکنیم یک قلم و کاغذ بردارید و تمام مراحلی که در این مقاله نوشته شده را انجام دهید تا به نتایج حیرت آور آن دست پیدا کنید.
چگونه به هر چیزی که میخواهید، بسیار سریعتر از آنچه تصور میکنید دست یابید؟
موفقیت یعنی اهداف و هر چیزی غیر از این، حاشیه است. این مهمترین کشف در کل دوران تاریخ بشر است. زندگی شما تنها زمانی به یک زندگی فوقالعاده تبدیل میشود که به روشنی مشخص کنید چه چیزی از زندگی خود میخواهید، برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید و سپس هر روز برای دستیابی به آن قدمی بردارید.
دلیل اصلی شکست آن است که مردم هیچ برنامه جدیدی را جایگزین برنامههایی ناکارآمد قبلی نمیکنند.
سه نقطه عطف حیاتی زندگی من عبارتند از: اول، کشف کردم که من مسئول زندگی خودم و هر چیزی که برایم اتفاق میافتد هستم. من آموختم که این زندگی یک تمرین برای چیز دیگری نیست. بلکه زندگی خود یک حقیقت است.
در هر مطالعهای بر روی افراد موفق، پذیرش مسئولیت شخصی یک نقطه آغاز محسوب میشود. پیش از آن، هیچ چیزی اتفاق نمیافتد. پس از اینکه شما مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده میگیرد، زندگیتان شروع به تغییر میکند.
دومین نقطه عطف برای من، زمانی اتفاق افتاد که 24 ساله بودم و به اهمیت اهداف در زندگی پی بردم. بدون اینکه به طور مشخص بدانم در حال انجام چه کاری هستم، نشستم و یک لیست از 10 چیزی که میخواستم در آینده مشخص به دست بیاورم را تهیه کردم. به سرعت لیست را گم کردم، اما در 30 روز آینده، زندگی من به کلی متحول شد. تقریبا هر هدفی که در لیست من بود، به طور کامل به دست آمده یا بخشی از آن به تحقق یافته بود.
سومین نقطه عطف در زندگی من زمانی به وقوع پیوست که کشف کردم «شما میتوانید هر چیزی را که نیاز دارید یاد بگیرید تا به هر هدفی که برای خودتان تعیین میکنید دست یابید». هیچکس باهوشتر از شما نیست و هیچکس بهتر از شما نیست. تمامی مهارتهای تجارت، فروش و کسب درآمد قابل یادگیری هستند. هرکس که امروز در زمینه خاصی عملکرد خوبی دارد، زمانی در آن زمینه ضعیف بوده است. بهترین افراد در هر زمینه کاری، زمانی حتی نمیدانستند که آن زمینه کاری وجود دارد. هر کاری را که صدها هزار نفر پیش از شما انجام دادهاند، شما نیز میتوانید انجام دهید.
فرآیند تعیین اهداف
1. تصمیم بگیرید که در هر یک از زمینههای کلیدی زندگیتان به چه چیزی میخواهید دست یابید.
با ایدهآل گرایی شروع کنید. تصور کنید که هیچ محدودیتی در تبدیل شدن به کسی که میخواهید یا رسیدن به چیزی که میخواهید وجود ندارد. تصور کنید که شما وقت، پول، دوستان و روابط، تحصیلات و تجاربی لازم برای دستیابی به هر هدفی را در اختیار دارید.
تصور کنید که شما یک چوب جادویی در اختیار دارید و میتوانید به کمک آن زندگیتان را در هر چهار زمینه کلیدی زندگیتان به بهترین شکل تغییر دهید. بهترین وضعیت زندگی شما در هر یک از این زمینههای زیر چه شکلی دارد؟
- درآمد: شما از امروز تا سال آینده چه مقدار درآمد میتوانید کسب کنید؟ سالهای بعد و پنج سال بعدی چه طور؟
- خانواده: دوست دارید برای خود و خانوادهتان چه نوع سبک زندگی را فراهم سازید؟
- سلامتی: اگر در شرایط ایدهآل خود بودید، وضعیت سلامتی شما به چه شکل بود؟
- ثروت خالص: در طول زندگی کاری خود، چه اندازه ثروت و درآمد میخواهید جمعآوری و ذخیره کنید؟
روش سههدفه: در کمتر از سی ثانیه، سه مورد از مهمترین اهدافتان در زندگی را یادداشت کنید. همین حالا و به سرعت این کار را انجام دهید.
هر جوابی که برای این «فهرست سریع» جهت تعیین سه هدف اصلی خود نوشته باشید، به احتمال زیاد میتواند دورنمای حقیقی از چیزی را که واقعا میخواهید در زندگی به دست آورید نشان دهد.
2. یادداشت کنید. اهداف شما باید مکتوب باشند.
اهداف شما باید روشن، مشخص، دقیق، با جزئيات و قابل اندازهگیری باشند. شما باید اهدافتان را به گونهای بنویسید که انگار دارید سفارش ساخته شدن هدفتان در کارخانهای را ثبت میکنید. باید به طور روشن و با جزئیاتی آن را توصیف کنید که کاملا ملموس و قابل درک باشد.
تنها 3 درصد از افراد جامعه اهداف مکتوب دارند، و مابقی افراد برای آن 3 درصد کار میکنند.
3. مهلت انجام کار تعیین کنید. (DeadLine)
ضمیر ناخودآگاه شما از مهلتها و ضربالعجلها به عنوان «سیستمهای وادارنده» برای به جلو راندن شما به سمت اهدافتان، چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه، استفاده میکند. اگر اهداف شما به اندازه کافی بزرگ باشند، آن را به تکههای کوچک تقسیم کرده و برای هر یک مهلتی تعیین کنید. اگر شما میخواهید به خودکفایی مالی برسید، ممکن است یک هدف 10 یا 20 ساله برای خودتان تعیین کنید، و سپس آن را، به بازههای سالانه تقسیم کنید. بدین تریبت شما میدانید که هر ماه چه اندازه باید پسانداز و سرمایهگذاری کنید.
اگر به هر دلیلی شما در زمان تعیین شده به هدفتان نرسیدید، به سادگی یک مهلت جدید تعیین کنید. هیچ هدف نامعقولی در دنیا وجود ندارد، تنها ممکن است ضربالعجلها به شکل نامعقول تعیین شده باشند.
4. موانعی را که شما برای دستیابی به این هدف باید بر آن فائق آیید را تعیین کنید.
چرا شما پیش از این به هدف خود نرسیدهاید؟
تئوری موانع: همیشه محدودیتها و موانعی وجود دارند که سرعت دستیابی شما به هدفتان را تعیین میکنند. این موانع برای شما چه چیزهایی هستند؟
قانون 20-80 حتی بر روی موانع نیز قابل اعمال است. 80 درصد از دلایلی که شما را عقب نگه میدارد، به طور کامل در درون شما قرار گرفتهاند. آنها عبارتند از: نداشتن یک مهارت خاص، محدودیت اطلاعات در یک زمینه یا یک ویژگی شخصیتی خاص. تنها 20 درصد از دلایلی که شما به هدفتان نمیرسید به محیط پیرامونی مربوط میشوند. بنابراین در ابتدا از خودتان شروع کنید.
5. اطلاعات، دانش یا مهارتهای مورد نیاز خودتان در دستیابی به اهدافتان را مشخص کنید.
به ویژه، مهارتهایی را شناسایی کنید که شما برای قرارگیری در میان 10 درصد برتر حوزه کاری خود به آن نیاز دارید.
بزرگترین کشف: مهارت کلیدی که بیش از همه در آن ضعف دارید، سقف درآمد و موفقیت شما را تعیین میکند. شما با کار کردن بر روی یک مهارت که بیش از هر چیزی شما را عقب نگه میدارد، بیشترین پیشرفت را خواهید داشت.
سوال کلیدی: چه مهارتی است که اگر شما آن را پرورش داده و در آن خبر میشدید، میتوانست مهمترین تغییر مثبت را در زندگی شما به وجود آورد؟
چه مهارتی است که اگر شما آن را پرورش داده و در آن خبره میشدید، میتوانست به شما در رسیدن به مهمترین هدفتان کمک کند؟ این مهارت، هر چه که هست، یادداشت کنید، و برنامهای برای تمرین و ارتقای آن در هر روز بچینید.
6. افرادی را که در دستیابی به هدفتان به شما کمک میکنند را شناسایی کنید.
فهرستی از تمام افرادی را که در زندگی خود به نحوی با آنها سروکار دارید، تهیه کنید. با اعضای خانواده خود که به کمکشان نیاز خواهید داشت شروع کنید. مدیرتان، همکارانتان و زیردستتان را نیز فهرست کنید. به ويژه، تعیین کنید که کدام یک از مشتریهایتان به خدمات یا کالاهای شما به اندازه درآمد مورد نظرتان نیاز دارد.
زمانی که شما افراد کلیدی را که میتوانند به شما کمک کنند مشخص کردید، از خودتان بپرسید «ارتباط با شما و کمک به شما چه مزایایی برای آنها دارد؟». سعی کنید در این رابطه بیشتر دهنده عمل کنید تا گیرنده.
برای دستیابی به اهداف بزرگ، شما باید از کمک و حمایت افراد بسیاری بهره بگیرید. یک فرد کلیدی در یک زمان و مکان مشخص در زندگی شما میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. موفقترین افراد آنهایی هستند که شبکههای روابط گستردهای را با سایر افراد ایجاد کرده و آن را حفظ میکنند و در ازای کمک گرفتن، به طور متقابل به آنها کمک نیز میکنند.
7. فهرستی از تمام کارهایی را که لازم است برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید، تهیه کنید.
موانعی را که شما باید بر آنها فائق آیید، دانشی را که لازم دارید، مهارتهایی را که لازم است پرورش دهید، و روابطی را که باید ایجاد کنید با هم ترکیب کنید. تکتک گامهایی را که فکر میکنید لازم است برای رسیدن به اهدافتان طی کنید در قالب یک فهرست گردآوری کنید.
تا زمانی که مورد جدیدی به ذهنتان میرسد، آنها را به فهرستتان اضافه کنید تا بالاخره فهرست به انتها برسد.
زمانی که شما فهرستی از تمام کارهای مورد نیاز برای رسیدن به اهدافتان را تهیه میکنید، متوجه میشوید این هدف بسیار دست یافتنیتر از آن چیزی است که فکرش را میکردید. یک سفر هزار مایلی با اولین قدم آغاز میشود. شما میتوانید بزرگترین دیوارهای دنیا را با چیدن یک آجر به طور مداوم بسازید.
8. فهرست خود را به یک برنامه تبدیل کنید.
شما باید این فهرست از گامهای مورد نیاز را بر اساس سلسله مراتب و اولویتها، مرتب کنید.
- سلسله مراتب: سلسله مراتب مشخص میکند که چه کاری را باید قبل از کارهای دیگر انجام دهید.
- اولویت: اولویت نیز مشخص میکند که چه کاری مهمتر بوده و چه کاری اهمیت کمتری دارد.
قانون 20-80 میگوید که 80 درصد از نتایج تنها از 20 درصد فعالیتهای شما ناشی میشوند. این قانون میگوید اولین 20 درصد از زمانی که به برنامهریزی میپردازید، به اندازه 80 درصد باقیمانده از زمان و زحمتی که برای دستیابی به هدف مورد نیاز است، ارزش دارد. برنامهریزی بسیار مهم است.
9. یک برنامه بچینید و فهرستتان را به سلسله گامهایی تقسیم کنید که مسیر رسیدن به هدف شما از آغاز تا پایان را مشخص میکنند.
زمانی که شما یک هدف و یک برنامه دارید، شما احتمال دستیابی به هدفتان را 10 برابر کرده و به 1000 درصد میرسانید.
- برای هر روز، هفته، و ماه برنامهریزی کنید.
- برای هر ماه در ابتدای هر ماه برنامهریزی کنید.
- برای هر هفته در آخر هفته پیشین برنامهریزی کنید.
- برای هر روز، شب قبل از آن برنامهریزی کنید.
هر چقدر در مرحله برنامهریزی دقت و جزئیات بیشتری را لحاظ کنید، دستاوردهای بیشتری در زمان کوتاهتر خواهید داشت. قانونی هست که میگوید هر دقیقهای که صرف برنامهریزی میشود، به 10 دقیقه صرفهجویی در هنگام عمل منتج میشود. این بدان معناست که برنامهریزی برای روزها، هفتهها و ماهها یک سرمایهگذاری زمانی با بازدهی 1000 درصد میباشد.
10. برای هر روز، مهمترین کار خود را انتخاب کنید.
با در نظر داشتن قانون 20-80، کارهایتان ار اولویتبندی و مهمترین کار خود برای هر روز را تعیین کنید.
از خودتان این سوال را بپرسید: «اگر من بتوانم فقط یک کار از میان این لیست انجام دهم، چه فعالیتی مهمترین خواهد بود؟» پاسختان هر چه که بود، عدد 1 را در کنار آن در فهرست خود ثبت کنید.
سپس از خودتان بپرسید: «اگر من بتوانم فقط یک کار دیگر را هم انجام دهم، که به استفاده با ارزش از زمان من منجر شود، آن کار چه خواهد بود؟» سپس عدد 2 را در کنار این کار، در فهرست خود ثبت کنید.
همین طور به سوال پرسیدن ادامه دهید، «مهمترین کار بعدی برای استفاده بهینه از زمان من در میان این کارها چیست؟» تا جایی که 7 کار اساسی و مهم شما در فهرستتان بر اساس سلسله مراتب و اولویت مشخص شوند.
در این مرحله سوال دیگری وجود دارد که شما میتوانید از خودتان بپرسید، «اگر من بتوانم در طول رزو، تنها یک کار را انجام دهم، چه فعالیتی مهمترین تأثیر را دستیابی به اهداف من خواهد داشت؟». به یاد داشته باشید که وضوح و تمرکز دو کلید اساسی موفقیت هستند.
وضوح به این معناست که شما به روشنی بدانید که دقیقا به چه چیزی میخواهید برسید، و تمرکز به این معناست که شما تمامی انرژی خود را به فعالیتهای اختصاص دهید که شما را به هدف مورد نظر میرسانند.
11. عادت نظم فردی را در خودتان پرورش دهید.
زمانی که مهمترین کار خود را تعیین کردید، تمام عزم خود را برای انجام آن جزم کرده و ذهنتان را به طور کامل روی آن متمرکز کنید تا زمانی که به طور کامل انجام شود.
توانایی شما برای انتخاب مهمترین فعالیت و سپس کار کردن روی آن به طور متمرکز و بدون حواس پرتی، کیفیت و کمیت نتایج شما را به طور محسوسی چندین برابر افزایش خواهد داد.
انجام یک کار در یک زمان، یکی از قدرتمندترین تکنیکهای مدیریت زمان است. منظورمان از این نکته آن است که، زمانی که کاری را شروع میکنید، از هر نوع عوامل حواس پرتی اجتناب کرده و تمام تمرکزتان بر روی فعالیت مورد نظر باشد تا زمانی که کار به طور کامل تمام شود. زمانی که شما عادت تمام کردن کارهایتان را در خودتان ایجاد کردید، زمان شما 2، 3 یا حتی 5 برابر یک فرد عادی خواهد بود.
12. تجسم اهداف خود را تمرین کنید.
تصاویری روشن، زنده، و با احساس از اهداف خود خلق کنید به گونهای که انگار تمامی آنها به واقعیت پیوستهاند.
اهدافتان را به گونهای تجسم کنید که انگار پیش از این به آنها دست یافتهاید. خودتان را در حال لذت بردن از دستاوردهایتان تجسم کنید. اگر هدفتان یک ماشین است، خودتان را در حال رانندگی آن تصور کنید. اگر یک سفر سیاحتی است، خودتان را در حال تفریح تجسم کنید. اگر یک خانه زیبا مد نظر شماست، خودتان را در حال زندگی در آن خانه تجسم کنید.
در هنگام تجسم کردن، دقایقی را به خلق احساساتی که در هنگام دستیابی به آن هدف خواهید داشت اختصاص دهید. یک تصویر ذهنی آمیخته شده با احساسات میتواند تأثیر بسیار شگرفی هم در ضمیر ناخودآگاه و هم خودآگاه شما داشته باشد.
تجسم ممکن است قویترین کارخانه ممکن باشد که به شما کمک میکند سریعتر از آنکه بتوانید فکرش را کنید به اهداف خود برسید.
زمانی که شما اهداف روشن و دقیق را با تجسم و احساسات همراه میکنید، ذهن ناخودآگاهتان را فعال میسازید. ضمیر ناخودآگاه شما هر مشکلی را حل میکند تا به آن هدف برسید. ضمیر ناخودآگاه شما قانون جذب را برایتان فعال میکند و افراد، شرایط، ایدهها و منابعی را به سمت شما جذب میکند که میتوانند در رسیدن سریع به هدفتان شما را کمک کنند.
13. تمرین هدفگذاری
یک صفحه کاغذ بردارید و واژه «اهداف» و سپس تاریخ امروز را روی آن بنویسید. با نوشتن 10 هدفی را که دوست دارید تا سال آینده یا در آیندهای قابل پیشبینی به آن برسید، به خود نظم دهید.
نوشتن هر هدف را با کلمه «من» شروع کنید. تنها میتوانید از کلمه «من» استفاده کنید. کلمه «من» را با یک فعل انجام کار همراه کنید تا به ذهن ناخودآگاهتان فرمان دهد.
اهدافتان را در زمان حال بیان کنید، طوریکه انگار به همه آنها دست یافتهاید. اگر هدف شما کسب درآمد مشخصی در طول یک سال مشخص است، بگویید «در پایان این سال، من این مقدار درآمد را کسب میکنم.»
اگر هدف شما خرید یک ماشین جدید است، بگویید «من در تاریخ …، در حال رانندگی با ماشین خود با مشخصات … هستم.»
در نهایت، زمانی تمامی اهدافتان را یادداشت کنید و به یاد داشته باشید که همیشه از زمان حال و کلمات مثبت استفاده کنید. مثلا به جای گفتن «من سیگار را ترک خواهم کرد.» بنویسید «من سیگاری نیستم.»
همیشه اهدافتان را به گونهای بیان کنید که انگار در واقعیت اتفاق افتادهاند، انگار که همین حالا به آن دست یافتهاید. این کار ناخودآگاه شما را فعال میکند تا بتوانند حقیقت بیرونی را جوری تغییر دهند که با خواستههای درونی شما سازگار شود.
14. مهمترین هدف خودتان را مشخص کنید.
زمانی که 10 هدف خود را نوشتید، از خودتان بپرسید، «اگر شما یک چوب جادویی داشته باشید و بتوانید یکی از آنها در 24 ساعت آینده برآورده کنید، کدام یک از آنها بیشترین تأثیر مثبت را در زندگی شما خواهند داشت؟»
پاسخ، هر چیزی که هست، دور آن را در لیست خود دایرهای بکشید. سپس این هدف را در بالای یک صفحه کاغذ جدید بنویسید.
- هدفتان را به طور مشخص و با جزئیات کامل بنویسید.
- یک مهلت برای رسیدن به اهداف خود تعیین کنید و در صورت نیاز ضربالعجلهای(DeadLine) کوتاه مدت نیز تعیین کنید.
- موانع موجود در مسیر رسیدن به اهداف خود را مشخص کرده و مهمترین آنها را تعیین کنید. این موانع میتوانند درونی یا خارجی باشند.
- دانش و مهارت لازم برای دستیابی به هدف خود را مشخص کرده و مهمترین مهارتی را که برای بهترین شدن باید کسب کنید، مشخص کنید.
- افرادی را که میتوانند در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کنند، مشخص کرده و به این فکر کنید که چه کاری میتوانید برایشان انجام دهید تا شایسته این کمک باشید.
- لیستی از هر کاری که لازم است برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید درست کنید. هر زمان که کارهای جدیدی به ذهنتان رسید آن را نیز به فهرستتان اضافه کنید.
- فهرست خود را بر اساس اولویتها و سلسله مراتب، نظم دهید؛ یعنی تعیین کنید که چه کاری پیش از سایر کارها باید انجام شود، و چه کاری از همه مهمتر است.
- با مرتب کردن فهرست خود به شکل سلسلهای از گامها، برنامهریزی کنید و در نهایت هر روز برای اجرای برنامه خود تلاش کنید.
- برای رسیدن به هدف خود طوری برنامهریزی کنید که فعالیتهای شما برای هر روز، هفته و ماه مشخص باشد.
- فهرست خود رو اولویتبندی کنید و مشخص کنید که مهمترین کاری که در هر روز باید انجام دهید چه کاری است تا بتوانید به سرعت به سمت هدفتان حرکت کنید.
- به کارهایتان نظم دهید تا بتوانید به طور کامل بر روی مهمترین کاری که لازم است انجام شود تمرکز کنید، تا زمانی که آن کار به طور 100 درصد تمام شود. عادت تمرکز بر روی یک کار را در هر هنگام هر یک از کارهایتان تمرین کنید.
جمعبندی
با خودتان عهد کنید که فارغ از هر اتفاقی، شما هرگز تسلیم نخواهید شد. مقاومت، به معنای انضباط فردی در هنگام اجرای برنامه میباد. هر بار که برای غلبه بر شکستها و ناامیدیهای سماجت به خرج میدهید، قویتر و بهتر میشوید. شما شخصیت قویتر و عمیقتری را پرورش میدهید. شما اعتماد به نفس و عزتنفس خود را افزایش میدهید.
هدف شما در نهایت به یک امر غیر قابلتوقف تبدیل میشود.
تصمیم بگیرید که دقیقا چه چیزی میخواهید، آن را یادداشت کنید، و هر روز برای رسیدن به آن کار کنید. اگر شما این کار را بارها و بارها انجام دهید، تا زمانی که به یک عادت تبدیل شود، میتوانید در هفتهها و ماههای آینده به چیزهایی دست یابید که سایر افراد در طول سالیان به دست میآورند.